ღღღ جاده عشق ღღღ
باران که می بارد، میل در آغوش کشیدنت و بوسیدنت افزون می شود و شعله های سرکش این میل جانم را میسوزاند. تو نیز عاشقتر و شیداتر... تو نیز مخمور و مست... ...
زیر باران می روم و خیره به آسمان آرزو میکنم :
ای کاش کنارم بودی دلارام من،
زیر این باران دوشادوش هم و دست در دست هم ...
عاشق تر از همیشه، شیداتر و دیوانه تر...
فارغ از همه بایدها و نبایدهای عالم، فارغ از حس پشیمانی و پریشانی...
شاید مست مست، شاید مدهوش و مخمور، شاید...
آری رها... رها از همه بندهای این جسم و این عالم،
رها از همه خط قرمزها و تابلوهای ممنوع...
رها از هر چه قانون و قاعده و محدوده...
اندکی عاشقانه تر زیر این باران بمان
ابر را بوسیدهام تا بوسه بارانت کند
Power By:
LoxBlog.Com |